اوهام

عاشق منم درون خزان پریده‌رنگ / فارغ تویی از این‌همه احساس سرسری

۳ مطلب با موضوع «من و خودم» ثبت شده است

به نا امیدی از این در مرو بزن فالی....

این روزها را هرکسی سوال می کنه «حالتون خوبه»؟
میگم «شکر ، الحمد الله»

از وقتی هم که یادم میاد همینو میگفتم!
اما یه فرق بزرگ کرده و اون چند صدم ثانیه مکثه قبل از تکلمه. اول چند لحظه همه مشکلات رو تو ذهنم مرور میکنم تمامشون رو. بعد میگم «شکر ، الحمدالله»
اما داشتم چند روزی میگشتم دنبال سرچشمه این دو کلمه . چرا اینها رو میگم؟ آیا فقط یه جور ارضا کردن آموخته هاست؟ چیز هایی سالها تو گوشمون خوندن؟
عمیقا اعتقاد دارم تفال به قرآن از تفال به حافظ به جا تر است. این بار هم به دادم رسید وقتی در دستم میگرمش ، چشمام رو میبندم و میگم «خدا با من حرف بزن! خودتو بهم نشون بده همونطور که به موسی تو طور نشون دادی، همونقدر واضح!»
و جوابمو گرفتم:
و ان یمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو و ان یردک بخیر فلا راد لفضله یصیب به من یشاء من عباده و هو الغفور الرحیم

خدا بهم گفت پسر خوب اگه من ازت امتحانی میگیرم فقط خودمم که میتونم کمکت کنم............. بیا من مهربونم!

به نا امیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به کام ما افتد

۱۶ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۴۴ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
علی علامی

عزادار

هو الغریب


_ ریش گذاشتی!!


_ عزادارم


_ اا عزادار کی؟؟


_ خودم

۲۶ دی ۹۷ ، ۲۲:۵۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
علی علامی

ویترین من

احساس پوچی لایتناهی می کردم از ثبت نشدن لحظات عمر کنونی ام که شاید هیچ زمان دیگر تجربه نکنم شان.

این بود که تصمیم به عرضه شدن گرفتم چونکه فرقی بین کالای با ارزش ‌و بی ارزش نیست وقتی جفتشان گوشه ای فقط خاک بخورند . 

و تصمیم گرفتم که اینجا بشود ویترین اوهام من ! اما پیشاپیش معذرت میخواهم از اینکه کاسب خوبی نبوده و نیستم! اصلا اهل ویترین نیستم و تزیینی کار نمیکنم ، جنس های اعلایم را در انبار نگه میدارم

آخر میدانید؟! جنس های خوب من فروختنی نیستند... اهدایی اند.

و‌مینویسم و مینویسم به امید آن روز که بتوانم اهدایشان کنم.

۱۰ آبان ۹۷ ، ۲۳:۱۵ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
علی علامی